"در قسمتهایی از این متن، فیلم اسپویل شده است"
فیلم های زیادی در باب این موضوع و وجود یک رابطه احساسی بین دو نفر که به علت بیماری با مشکلاتی رو به رو هستند، ساخته شده است ولی به جرات می توان بخت پریشان را بهترین آنها دانست.
صداقت و سادگی دو شخصیت اصلی فیلم (هیزل و آگوستس)، یک احساس خوب و عشقی پاک را به بیننده منتقل می کند.
در ادامه داستان و رابطه ی ایجاد شده بین دو شخصیت اصلی، گاهی اوقات وجود بیماری سرطان به طور کامل از نظر بیننده کنار گذاشته می شود و او صرفا محو تماشای احساسات این دو می گردد. دیالوگهای فوق العاده ای در این فیلم استفاده می شود که هر کدام جای بحث و تفکر عمیق دارند. به نظرم این احساسات به صورت عالی بیان شده و این فیلم یکی از بهترین درام های حال حاضر سینماست. (در چند سال اخیر)
موضوع داشتن شکل بدی از بیماری سرطان ولی در عین حال امید به زندگی شاید در موارد کمی از فیلم غلو شده باشد اما با دیدن فیلم به صورت یک مجموعه کامل و دیدن رفتار آگوستس در اواخر فیلم، می توان از این موارد صرف نظر کرد.
از آنجا که این فیلم از روی رمانی با همین نام ساخته شده، برخلاف فیلم های دیگر که معمولا تغییراتی در اصل داستان ایجاد می شود، در این فیلم اصالت داستان کاملا رعایت شده است.
در اینگونه فیلم های احساسی، وجود اتفاقاتی می تواند داستان را دلنشین تر و جذاب تر کند که در این فیلم صحنه های زیادی مثل "بوسه در موزه" اینطور عمل کردند و در نهایت پایان تلخی بود که باوجود ناراحت کردن بیننده، این رابطه و عشق را جاودانی و از ارزش های مادی دنیا جدا کرد که به نظرم پایان قشنگیست که معمولا در فیلم های ایرانی از آن خبری نیست.
اعتیاد موضوعی است که در موارد زیادی به آن اشاره شده ولی این مسئله در فیلم "پسر زیبا" به شکل خوبی نشان داده شده است. از آنجا که داستان هم از دید پسر آلوده به اعتیاد (تیموتی شالامی) و هم از دید پدر (استیو کارل) روایت شده، مسئله از دو منظر مختلف بررسی می شود که باعث می شود دید جامعی نسبت به این معضل صورت پذیرد. سکانس هایی تنش زا و احساسی در این فیلم وجود دارد اما در کل نمی توان گفت فیلم به این موضوعات به خوبی پرداخته است.
این فیلم خط سیر مستقیمی را طی می می کند و خیلی مخاطب را وارد پیچ و تابهای داستان نمیکند و به همین روی ممکن است در برخی موارد یا در بیان احساسات غلو صورت گیرد و یا در موارد جزئی، مخاطب خسته شود.
شاید موضوع و یا مواردی دیگر به خوبی در این فیلم نشان داده نشده باشند ولی دو بازیگر اصلی آن به شدت مخاطب را جذب بازی خود می کنند.
کارل و شالامی به خوبی تقابل میان سفید و سیاه را که در قالب پدر و پسر آمده نمایش می دهند. البته کارل تجربه دارد و در حالیکه بازیگری اصولا کمدین شناحته می شود، نقش احساسی را به خوبی به خورد بینند می دهد این در حالی است که شالامی آنقدر تجربه ندارد ولی در همین مدت 3-4 ساله فعالیت خود بعد از بازی درخشان در فیلم "مرا با نام خودت صدا بزن" به شدت مورد توجه قرار گرفته و می توان گفت یکی از پدیده های نوظهور سینما شناخته می شود.
در مجموع نمی توان گفت این فیلم جزو بهترین فیلم هاست اما از طرفی نمی توان دیدنش را پیشنهاد نکرد به خصوص در جامعه امروزی که اعتیاد گریبان گیر خیلی از خانواده ها شده است.
درباره این سایت